شعر دکتر نسوان
اعتیاد و دربه دری میراثی بود که از جامعه به من به ارث رسید
همراهم
و راهی را که ناخواسته در آن قدم گذاشته ام
به جز فلاکت
محرومیت
و حسرت
چیزی نبود
به راستی با این کوله بار سنگین
کجا می توانستم بروم؟
به جز در کنج خرابات ها و ندامتگاه ها
واینک من کدامین آرزو را آرزو دارم
زمانی که همه ی پرندگان
در آسمان این زندان
بدون بال و پر
همیشه در پروازند